سوال هایی که شاید پرسش شما نیز ، از مقام معظم رهبری بوده باشد ؟!

متن این پرسش و پاسخ هایی که ملاحظه می فرمایید مربوط است به ملاقات مقام معظم رهبری با دانشجویان دانشگاه امیر کبیر و دانشگاه شهید بهشتی در سال های 79 و 82 که به صورت گزینش انتخاب شده است تا در اختیار شما خوانندگان قرار بگیرد . احتمالا برخی سوال های شما در بین این سوال ها باشد :

با این‌که شما از اوضاع مملکت خبر دارید و وضع مردم را خوب درک مى‌کنید، ولى چرا کارى انجام نمى‌دهید؟ اگر مسؤولان گوش نمى‌کنند، چرا با آنها برخورد نمى‌کنید و افراد لایق و قابل اعتماد و دلسوز براى ملت را جایگزین آنها نمى‌کنید؟ چرا باید بعضى اشخاص مصونیت آهنین داشته باشند و بعضى دیگر نه؟

از نظر من، هیچ کس مصونیت آهنین ندارد. همه در مقابل قانون و مسؤولیتهاى خودشان پاسخگو هستند و باید جواب بدهند. اما این‌که چرا من افرادى را نمى‌گمارم؛ پاسخ این است که طبق قانون عمل مى‌کنم. گماشتن افراد، به عهده‌ى رهبرى نیست. مهمترین و بیشترین بخشهاى کشور، بخشهایى هستند که مسؤولیت گماشتن افراد در رأس آنها با رهبرى نیست. طبق قانون، روالى وجود دارد؛ باید آن روال عمل شود. اعتراض به آنها هم، باز روال قانونى دارد که اگر مسؤولى کم‌کارى داشت و این ثابت شد، چگونه باید با او برخورد کرد. مجلس یک‌طور برخورد مى‌کند، دستگاه قضایى هم یک‌طور برخورد مى‌کند. بنابراین، کارها باید بر اساس روال قانون پیش برود. مسائل کشور هم این‌گونه ساده و یکدست و قابل اندازه گیرى با یک نگاه نیست که ما بگوییم فلان مسؤول توانست، یا فلان مسؤول نتوانست. مسائل کشور - چه کارهاى اقتصادى، چه کارهاى سیاسى و چه کارهاى فرهنگى - پیچیده است. آن‌جایى که شما مى‌بینید بنده به کسى اعتراضى مى‌کنم، هنگامى است که جمعبندى همه‌جانبه‌اى نسبت به آن کار صورت گرفته؛ والّا این‌طور نیست که انسان بتواند از دور نسبت به کار مسؤولى، ارزیابى‌اى کند و او را محکوم یا تأیید نماید. البته نتایج کارها بایستى در عمل دیده شود. چیزى که من همیشه به مسؤولان - چه مسؤولان قوّه‌ى مجریّه و چه مسؤولان قوّه‌ى قضایّیه - توصیه مى‌کنم، عمدتاً این است که در برخورد با تخلّف، هیچ‌گونه رودربایستى‌اى با کسى نکنند. به همین چند وزیر جدیدى هم که اخیراً انتخاب شدند، مجدّداً همین نکته را گوشزد کردم. مسؤولان قوّه‌ى قضایّیه هم همین‌طور؛ در حوزه‌ى کارِ خودشان نباید به‌هیچ‌وجه دچار رودربایستى و ملاحظه‌کارى شوند. اگر این احساس مسؤولیتِ بدون رودربایستى در مسؤولان بالا باشد، این امید وجود خواهد داشت که بسیارى از آن چیزهایى که به نظر ناهنجار مى‌آید، برطرف شود.

در آغاز انقلاب اسلامى، این انقلاب ادّعاهایى داشت. در حال حاضر بعد از گذشت حدود بیست سال، چقدر به آن ادّعاها رسیده‌ایم؟


این سؤال مهمى است. این انقلاب بیش از ادّعا، آرمانهایى داشت. انقلاب نیامده بود که براى مردم ایران پاسخگویى کند. انقلاب، انقلابِ خود مردم بود. مردم براى تحقّق آرمانهایى انقلاب کردند. این آرمانها عبارت بود از ساختن یک ایران آباد و آزاد، داشتن مردمِ آگاه و برخوردار از عدالت اجتماعى، نجات از وابستگى و عقب‌ماندگىِ علمى و استبداد و قهرى که آن روز بر این مملکت حکمفرما بود. مى‌پرسید ما چقدر به این اهداف رسیده‌ایم؛ من عرض مى‌کنم که تحقّق این اهداف، تدریجى است؛ چیزهایى است که باید براى آن تلاش و مجاهدت کرد و قدم به قدم پیش رفت. نظام اسلامى، یک نظام پیش‌ساخته - مثل خانه‌هاى پیش‌ساخته - نیست؛ نظامى است که باید آجر آجر و سنگ سنگ روى هم چید و آن را بالا برد. در اثناى این کار، طبیعى است که مشکلاتى پیش بیاید. این مفاهیمى هم که من گفتم - عدالت اجتماعى، آزادى، آگاهى، معنویت؛ که جزو مبانى این نظامند - مفاهیم ایستا و متحجّرى نیستند. اینها چیزهایى هستند که بر حسب پیشرفت و اقتضائات زمان، ممکن است مصادیقشان تغییر پیدا کند. در اثناى این کار بسیار پُرتلاش و پُرزحمت، بسیار طبیعى است که مشکلاتى پیش آید؛ چون به طور پیوسته و دائم بایستى مهندسى و معمارى کرد و مراقب بود که هیچ نقطه‌اى از این بنا برخلاف جهتِ صحیح ساخته نشود. البته ممکن است گاهى اختلاف نظر و کمبود مصالح و کمبود نیروى کار پیش بیاید و دشمن این بنا را به منجنیق ببندد و گوشه‌اى از آن را ویران کند. گاهى ممکن است فلان بنّا یا عمله، در گوشه‌ى این بنا، کارى را نادرست انجام دهد، که باید رفت و آن را ترمیم کرد. گاهى ممکن است در کسانى که خودشان معمار و سازنده‌ى بنا هستند، ضعفها و تنبلیهایى وجود داشته باشد. همه‌اش هم این‌طور نیست که بگوییم ضعفها تحمیلى و از ناحیه‌ى دیگران است. بنابراین در این راه، مشکلات فراوانى وجود دارد. کمبود مصالح، رفیق نیمه‌راه و آدمهاى طمّاع و قدرت‌طلب، بخشى از این مشکلات است. ما باید این نظام را بسازیم و ذرّه ذرّه و قدم به قدم پیش برویم.

البته اگر از من بپرسید که چقدر پیش رفته‌ایم، خواهم گفت ما زیاد پیش رفته‌ایم. همان‌طور که گفتم، اگر کسى با گذشته‌ى این کشور آشنا باشد، خواهد دید که ما بسیار پیشرفت کرده‌ایم. در این کشور مردم به حساب نمى‌آمدند، اما امروز مردم محور تصمیم‌گیریهایند. معنویت در این کشور به‌شدّت مورد تهاجم بود؛ سعى مى‌شد معنویت ازاله شود؛ اما امروز چراغ معنویت در بین مردم روشن و پُرفروغ است. آن روزها جوانها عمداً به فساد کشانده مى‌شدند. شاید شما شنیده‌اید که رؤساى کشور و خانواده‌هایشان، مهمترین شرکاى باندهاى مواد مخدّر در این کشور بودند! اوّل بار آنها هروئین را به این کشور آوردند و پخش کردند. فساد و اعتیاد و بدبختى را به دست خودشان ترویج مى‌کردند. امروز شما مى‌بینید که نظام، با همه‌ى وجود و با تلاش فراوان، در مقابل این مشکلات ایستاده - که همه‌ى دنیا هم کار او را تصدیق مى‌کنند - اما آن روز براى مسؤولان کشور کارهاى نمایشى در درجه‌ى اوّل بود. به روستاها، به جاده‌هاى روستایى، به برق‌رسانى روستایى، به بقیه‌ى چیزهایى که در شهرهاى دور بود، مطلقاً اعتنایى نمى‌شد. اسم مى‌آوردند که ما مى‌خواهیم زبده پرورش بدهیم؛ اما در طول پنجاه سال، آنها توانسته بودند حدود صدوپنجاه هزار دانشجو در این کشور داشته باشند. من در استان سیستان و بلوچستان تبعید بودم - آن روز دقیقاً آمارش را مى‌دانستم، اما الان درست یادم نیست - گمانم در همه‌ى استان که آن روزها حدود ششصد، هفتصد هزار نفر جمعیت داشت، سه نفر لیسانسیه بودند! تعداد دیپلمه‌هاى آن استان بسیار کم بود؛ مثلاً بیست نفر بودند! امروز شما مى‌بینید که تمام شهرهاى کشور دانشگاه دارند. حتّى در بسیارى از شهرها دانشگاههاى متعدّد و دانشجویان فراوان و رشته‌هاى متنوّع و پیشرفتهاى علمىِ فراوانى دارند.

من این مطلب را بارها گفته‌ام که امریکاییها هواپیماهاى جنگى و بقیه‌ى ابزارهاى خودشان را به ما مى‌فروختند؛ ولى اجازه‌ى تعمیر آنها را به ما نمى‌دادند! البته داستان آن فروشها هم داستان عجیبى است. آن روز صندوق مشترکى بین ایران و امریکا وجود داشت که بنده اوایل انقلاب که به وزارت دفاع رفتم و در آن‌جا مشغول کار شدم، این را کشف کردم؛ بعد به مجلس رفتم و آن را پیگیرى کردم، که متأسفانه تا امروز هم امریکاییها جواب نداده‌اند! صندوقى با نام اختصارى F.M.S داشتند که دولت ایران پول را در آن صندوق مى‌ریخت؛ اما قیمت جنس و نوع جنس و برداشت پول را امریکاییها به عهده داشتند! وقتى انقلاب پیروز شد، میلیاردها دلار در این صندوق پول بود که هنوز هم امریکاییها جوابى نداده‌اند و آن پولها را به ملت ایران برنگردانده‌اند. وقتى همین وسیله‌ى پرنده به ایران مى‌آمد، بعد از مدتى محتاج تعمیر مى‌شد. شما خیال مى‌کنید این‌جا تعمیرگاه و کارگاه و امثال اینها داشتند؟ ابداً. آن قطعه‌اى که خراب شده بود و آن را از داخل هواپیما بیرون آورده بودند - چون قطعه‌هاى بزرگى وجود دارد که گاهى مرکّب از دهها قطعه است - اجازه نمى‌دادند که در این‌جا باز شود و روى آن تعمیرى صورت گیرد. با هواپیما به امریکا مى‌بردند و آن را با قطعه‌اى جدید عوض مى‌کردند و مجدداً به ایران باز مى‌گرداندند! با این ملت، این‌گونه رفتار کرده بودند. امروز ملت ایران، مثل همان هواپیما را مى‌سازد. هواپیماى «تندر»ى که پرسنل ما ساخته بودند، پرواز کرد. این وضعیت اصلاً با آن دوره قابل مقایسه نیست.

بنابراین ما پیشرفتِ زیادى کرده‌ایم؛ منتها اگر از من بپرسید که آیا به این حد قانعم، پاسخ من این است: ابداً. ما هنوز راه زیادى داریم؛ هم به عدالت اجتماعى‌یى که اسلام از ما خواسته است - و اسلام در این خصوص بسیار سختگیر است - هم به آن سطحى از آزادى که ملت ایران مستحق و شایسته آن است، هنوز نرسیده‌ایم. ما هنوز کار داریم؛ این راه، راهى طولانى است. این‌که من بارها به جوانها مى‌گویم خودتان را آماده کنید، براى همین است. شما باید این راه را طى کنید. این راه هم راهى است که در هر کیلومترش تابلوى «توقّف ممنوع» نصب شده است؛ لذا در این راه نباید توقّف کرد. سربازانِ عدالت اجتماعى باید خستگى‌ناپذیر باشند. کسانى که در این راههاى طولانى و آرمانهاى بزرگ حرکت مى‌کنند، باید خستگى حس نکنند. یک ملت، این‌گونه به سیادت و آقایى و آرمانهاى خودش مى‌رسد. هیچ ملتى با تنبلى به سیادت و سعادت نمى‌رسد. بزرگترین مصیبت براى یک ملت این است که بگوید چون ما نتوانستیم همه‌ى هدفهاى خود را تأمین کنیم، پس ولش! نخیر؛ بایستى هدفها را دنبال کرد.

من به شما بگویم، سرمایه‌هایى که ملت ایران دارد - هم سرمایه‌هاى مادى، هم سرمایه‌هاى انسانى - بى‌نظیر است. من در اوایل انقلاب از دوستان قابل اطمینانى که در کشورهاى خارجى تحصیل کرده بودند، شنیدم که مى‌گفتند در مجامع درجه‌ى یک علمى دنیا و در بین دانشجویان، ایرانیها از لحاظ هوش همیشه امتیاز دارند؛ البته متأسفانه بسیارى از آنها بنا به دلایلى که آن روز وجود داشت، کار و راه را تا آخر ادامه نمى‌دادند. غیر از این سرمایه‌هاى عظیم انسانى و مادّى - که بسیار مهم است - سرمایه‌ى بسیار بزرگِ «انقلاب اسلامى» را داریم که ما را بیدار کرده، به خود آورده، به ارزشهاى انسانى آشنا نموده و با اهمیت جایگاه مهم سیاسى و جغرافیایىِ کشورمان در جهان، آشنا کرده است. مى‌دانیم که کشور ما کشور بزرگى است و باید در سهم عظمت جهانى - از لحاظ علمى و توسعه‌ى سیاسى و اقتصادى - به حقِ‌ّ خودش نایل شود. این سرمایه‌ى ماست.

نظام ما امروز بدون مبالغه، مردمى‌ترین نظام دنیاست؛ یعنى ارتباط بین مردم و مسؤولان در هیچ جاى دنیا این‌گونه نیست. همین جلسه‌اى که الان من و شما داریم و مسؤولانِ دیگر هم دارند؛ در هیچ‌جاى دنیا چنین صمیمیت و ارتباطى وجود ندارد. دمکراسیهاى معروف دنیا در واقع حکومت کارتلها و تراستها و کمپانیهاى بزرگ است - که یک گوشه‌ى آن در انتخابات اخیر امریکا خودش را نشان داد - آنها هستند که کار مى‌کنند. در واقع مردم هیچکاره‌اند؛ ولو خیال کنند که در میدان هستند. ما چنین سرمایه‌هاى عظیمى داریم.

البته خیلیها سعى مى‌کنند این سرمایه‌ها را در نظر من و شما کم‌اهمیت جلوه دهند. اینها کسانى هستند که مى‌خواهند این سرمایه‌ها را از دست ما بربایند. همیشه براى بیرون آوردن یک کالاى پُرارزش از دست کسى، یکى از راههاى رایج - که همه‌ى دلّال‌صفتها و آدمهاى ناباب عالم از آن استفاده کرده‌اند - این است که توى سر جنس بزنند و مرت