در جست و جوی «یک»2+1 / کدام گزینه شانس بیشتری دارد؟!
در جست و جوی «یک»2+1 / کدام گزینه شانس بیشتری دارد؟!
محمد رحمانی
شاید در نگاه اول بسیاری «یک» این کمیته را قالیباف بپندارند و 2 نفر دیگر را افرادی بدانند که برای سهم گرفتن بیشتر در دولت احتمالی قالیباف خود را راضی کرده اند تا با وی به وحدت برسند.
قالیباف از سویی در آستانه انتخابات با افتتاح چند پروژه بزرگ عمرانی در سطح تهران نگاه ها را به عنوان یک پراگماتیسم توسعه گرا به خود معطوف کرده است و از سویی دیگر سال ها با کادر سازی و تشکیل حلقه های واسط نظیر خانه های فرهنگ، شورا یاری ها، فرهنگسرا ها، خانه شهریاران جوان و... در کنار سایت های زنجیره ای که از سویی به دولت حمله کرده و به اختلافات رقبا دامن زده و از سوی دیگر مبلغ شهرداری هستند، بیشترین شانس را در ظاهر برای خود لحاظ می دارد؛ ولیکن این تمام ماجرا نیست!
قالیباف به همان میزان که شانس برای پیروزی دارد به همان میزان هم احتمال شکست مجدد را دارد، حضور در مسند مدیریت اجرایی کلان شهر تهران طبیعتا افراد بسیاری را ناراضی کرده است و از سوی دیگر نوع بینش سیاسی قالیباف و عملکرد اطرافیان وی موجب آن شده که این کاندید احتمالی منتقدان سخت و دو آتیشه ای هم داشته باشد به نحوی که آنان حاضرند برای عدم موفقیت وی به رقیب این کاندید پناه ببرند، پس به عبارت صحیح تر دافعه قالیباف را نیز باید لحاظ کرد.
اگر قرار باشد به آمار و مستندات عینی نیز اشاره کنیم باید یادآور آخرین انتخابات مجلس شد جایی که نمایندگان تابلو دار و مورد حمایت قالیباف که با سهم قالیباف در معروف ترین لیست تهران یعنی جبهه متحد نیز حضور داشتند با شکست بزرگی مواجه شدند به نحوی که حتی مشاور شهردار تهران و شهردار منطقه11 تهران نه تنها در دور اول انتخابات به مجلس راه نیافتند، بلکه به ترتیب با کسب 224 هزار و 20 رأی و 181 هزار و 337رأی در جایگاه چهل و سوم و چهل و نهم تهران قرار گرفتند تا تدارکهاي ويژه مانند حجم انبوه تبلیغات، دعوت از هیاتهای مذهبی با برنامهريزي شوراياريها و تمام حلقه های واسط نیز نتواند در کنار شبکه شش ساله محلات شهردار تهران برای این چهرهها رأیساز باشد و حتی این افراد به دور دوم نیز راه پیدا نکنند.
اما وضعیت 2 کاندید دیگر کمی متفاوت است حداد عادل مرد آرام سیاست با پشتوانه رتبه نخست خود در انتخابات اخیر مجلس و حضور در چند لیست رقیب اصولگرا، احساس می کند می تواند محوری برای وحدت باشد، وحدتی که از جبهه متحد و موتلفه تا پایداری را در بر گیرد و حتی نیم نگاهی هم به جذب رای جریان سوم داشته باشد و تلویحاً از آن استقبال کند.
اما خود حداد هم می داند که عرصه انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات مجلس تفاوت های عمده ای را دارد؛ اگر بر اساس آخرين نتايج اعلام شده از سرشماري نفوس و مسكن در ۱۳۹۰، جمعيت ساكن شهر تهرانرا حدودهشت ميليون و پانصدهزار نفر فرض کرد با توجه به اينكه معمولا حدود ۶۵ درصد از جمعيت يك منطقه، واجد شرايط راي دادن هستند، مي توان نتيجه گرفت كه حدود5 ميليون و525 هزار نفر در شهر تهران واجد شرايط راي بوده و با حدود بیش از 2 میلیون و 335 هزار رای و آراء صحیح نهایی، می توان بدون انکه زحمت درصد گیری را به خود داد به امار ارائه شده از سوی وزیر کشور مبنی بر مشاركت ٤٨ درصدی در حوزه انتخابيه تهران، ري، اسلامشهر و شميرانات استناد کرد.
اگر در انتخابات مجلس و در حوزه تهران شاخص ترین چهره حداد عادل بر شمرده می شد در انتخابات ریاست جمهوری چهره هایی دیگری نیز حضور دارند که می توان آنان را به مراتب معروف تر و خبر ساز تر از حداد دانست.
اگر در انتخابات مجلس حضور در لیست های شاخص ملاک باشد به نحوی که نفر اول بودن در لیست جبهه متحد و جزء نفرات اصلی بودن در لیست جبهه پایداری ،می تواند رتبه اول را برای حداد در تهران به ارمغان آورد؛ ولیکن در انتخابات ریاست جمهوری این مقبولیت فردی و قدرت شخصی است که سرنوشت نهایی انتخابات را رقم خواهد زد.
اگر غلامعلی حداد عادل با 1 میلیون 133 هزار 809،رای تنها با حدود بیش از 20 درصد آراء واجدین شرایط رتبه نخست را کسب کرده،باید این نکته را لحاظ کرد که به عنوان مثال در اخرین انتخابات ریاست جمهوری از مجموع آراء 39165191 راي با مشاركت بيش از 85 درصدی محمود احمدينژاد به عنوان فرد برگزیده با 24527516 راي معادل 62و63درصد از اراء را به خود اختصاص داده است.
همه موارد فوق به علاوه آمار غیر رسمی از میزان مقبولیت و میزان آراء احتمالی حداد، باعث ان شده تا خود حداد هم به صورت جدی به این مسئله که می تواند یک «2+1» باشد معطوف نشود.
اما در میان سکوت رسانه ای این ولایتی است که می کوشد که بالاخره خود را به محک رای مردم بزند.اگر این پزشک اطفال در سایه حضور هاشمی در سال 84 به نفع وی کناره گیری کرد و همواره شرط حضور خود را عدم حضور رئیس سابق خود مطرح می کرده است در سال 91 می تواند با فراغ خاطر از عدم حضور هاشمی در صحنه انتخابات نقش آفرینی کند.
ولایتی اگر چه ساختار و سازمان قالیباف را ندارد ولیکن دافعه قالیباف را نیز به همراه ندارد. ولایتی اگر چه سابقه حضور در انتخابات را همچو حداد عادل ندارد ولیکن در کارنامه خود سال ها حضور بر مسند هدایت دیپلماسی کشور را داشته، دیپلماسی که به اعتقاد بسیاری بزرگترین چالش سال های اخیر کشورمان بوده و حتی با توجه بر تحریم های گسترده بین المللی بر اقتصاد ما نیز سایه انداخته است.
ولایتی می کوشد تا با استفاده از وزن سیاسی خود قالیباف و حداد را قانع کنند که در کنار وی حضور یابند،و از حمایت پشت پرده هاشمی نیز بهره بجوید تا سرانجام رویای دولت وحدت ملی هاشمی را به واقعیت تبدیل کند؛ ولایتی از سال 84 تا به امروز با صد ها ساعت حضور در برنامه های سیما و به تصویر کشیدن تصویر خود در قاب تلویزیون به عنوان یک ایران شناس، تاریخ شناس، پزشک، دیپلمات و البته سیاستمدار معقول، امیدوار است تا با وعده معاون اولی به قالیباف وی را به کنار گرفتن از عرصه انتخابات مجاب کند تا بتواند از ساختار قالیباف به نفع خود بهره بجوید؛ از این رو ولایتی می تواند به عنوان نماد عقلانیت و مغز متفکر دیپلماسی در کنار خود سبد آراء پراگماتیسمی و تکنو کراتی قالیباف را به عنوان معاون اول داشته باشد و از سوی دیگر با حمایت حداد به عنوان نماد پیوند با ولایت و اصول گرایی ناب دچار حاشیه سازی های پایداری برای خود نشود و حتی به واسطه حداد به اتحاد با پایداری با تاکید بر گفتمان حمایت از ولایتی در مقابل احتمال پیروزی فتنه و انحراف نیز چشم طمع داشته باشد.
ولایتی با سال ها تجربه سیاست اکنون خود را مطرح نکرده است تا در سایه قالیباف یا حداد عادل اعتبار و وزن خود را برای دیگران هزینه کند.
البته پر واضح است که باید صبر پیشه کرد که آیا قالیباف حاضر می شود ریاست جمهوری احتمالی خود را با معاون اولی تعویض کند یا نه؟!