دیگر امروز مشخص شد چه کسانی با احراز صلاحیت شورای نگهبان وارد گود انتخابات ریاست جمهوری می شوند ولی حاشیه این خبر که بیش از همه مورد توجه قرار گرفت نه درمورد اسامی تأیید صلاحیت شده ها بلکه اسامی دونفر از ردصلاحیت شده ها بود.

بله آقایان اکبر هاشمی رفسنجانی و اسفندیار رحیم مشایی دو چهره خبرساز این ماه ها و هفته های اخیر با عدم احراز صلاحیت توسط شورای نگهبان خبرساز شدند.

 


گرچه تعداد زیادی از چهره های اصولگرا و اصلاح طلب رد صلاحیت شدند ولی نام این دوتن بیش از همه مورد توجه قرار گرفت ،آنجا که حامیان ایشان طی روزهای اخیر با اطمینان خاطر ، از تأیید صلاحیت آنها گفتند و با فشاری سنگین بر نهاد نظارتی شورای نگهبان انتظاری جز آن نداشتند و ستادها برپا کردند و مهمتر ازهمه خط و نشان کشیدند!

جدایی از داستان سرایی که همینک و طی روزهای آینده در مورد انتخابات آزاد و حضور تمامی سلیقه ها بهم بافته می شود الحق و والانصاف شورای نگهبان نشان داد حافظ منافع مردم و انقلاب شکوهمند اسلامی است و هیچگونه مصلحت اندیشی و سیاست بازی در این رابطه را برنمی تابد.

مطمئناً  افرادی-که دستشان را مردم خوب خوانده اند- از فردا با صغری و کبری چینی درصدد برخواهند آمد اقدام شورای نگهبان را برضد منافع ملی نشان دهند و فریاد وامصیبتا  سردهند که چه نشسته اید مملکت در بحران فرور رفت و چه و چه ، ولی با عرض احترام باید گفت اشتباه می کنید آقایان، مردم هوشیارند و درک می کنند، اتفاقاً می بایست طبق قانون این نفرات و بخصوص هاشمی و مشایی ردصلاحیت می شدند و  در صورت تأیید آنها باید به شورای نگهبان خرده می گرفتیم ،زیرا:

1-جناب آقای هاشمی رفسنجانی از سال 84 با گفتار و اعمال خود در صدد تضعیف دولت و ایضاً در ادامه آن نظام برآمد و در بزنگاه 88 نیز با نوشتن نامه ای مشکوک و دور از ادب به رهبر انقلاب نوید بخش 8ماه آشوب خیابانی در پایتخت شد و طی این مدت نیز با هرسخنرانی و اظهار نظری نه تنها التیامی بر زخمها نشد که طعنه و کنایه ای نمکین بود بر جراحات وارد آمده توسط فتنه گران مورد حمایت غرب و دشمنان منطقه ای ایران!

2- فرزندان جناب آقای هاشمی رفسنجانی با سوء استفاده از موقعیت ممتاز گذشته وی بارها و طی سالهای متمادی انواع و اقسام جرایم اعم از مالی و امنیتی و سیاسی را مرتکب شده اند که پرونده های آن یا مفتوح است و یا قرار مجرمیت صادر شده و اینبار نیز با شیوه تحت فشار قرار دادن نظام از طریق کاندیداتوری پدر می خواستند ضمن امتیازگیری، مخالفان و مجریان قانون را در منگنه مصلحتی قرار دهند که خود سناریو آنرا ترتیب داده اند و باعث فراموشی جرایم بزرگشان شوند،تا اینجا فرزندان ایشان مقصرند و دخلی به آقای اکبر هاشمی ندارد ولیکن وقتی می بینیم وی بعنوان یک بازیگر به سناریو خانوادگی وارد می شود و بی هیچ اظهار تأسف و ندامتی از جرایم آنها پیدا و پنهان دفاع تمام قد می کند این حرکت توسط مردم و مسئولین قابل چشم پوشی نیست.

3-هاشمی رفسنجانی در سخنرانی ها و نوشته های خود بارها گفته انقلاب را از آن خودش می داند و یا به تعبیری فرزند خود می داند،این احساس مالکیت حتی در خانواده وی نیز وجود دارد و باعث شده جرأت اینرا به خود بدهند که بی هیچ نگرانی از تعقیب و تعزیر، هر عمل خودسرانه و غیرقانونی را مرتکب شوند و هر انتقاد و مخالفتی بر ضد خودشان را به پای  مخالفت با امام(ره) و نظام بگذارند(!) و بعد در مقام وکیل مدافع انقلاب مخالفان را محاکمه و سرزنش کنند!

4-بدون در نظر گرفتند شکست دولت  هاشمی در دوران سازندگی به لحاظ کارنامه اقتصادی،فرهنگی و سیاسی و آنهم بدون وجود تحریم هایی مانند آنچه امروز شاهدیم،هاشمی در آستانه 80سالگی توانایی لازم را به لحاظ اجرایی برای اداره کشور ندارد و جسته و گریخته از لابه لای اخبار شنیدیم که حتی حامیان وی با ابراز نگرانی از وضعیت جسمی اش با این پاسخ مواجه شدند که فقط اسم هاشمی رفسنجانی است و باقی کارها را کسان دیگری می کنند(!؟) آیا شورای نگهبان می توانست این ریسک را بکند که اطرافیان هاشمی زمام امور کشور را بدست بگیرند؟

5-از سالهای ابتدای انقلاب تا به امروز که وارد چهارمین دهه از انقلاب شده ایم هاشمی رفسنجانی و تیم وی با انحصارگرایی در هر انتخاباتی دخالت مستقیم می کنند و همواره نام او بعنوان اهرم فشاری بر نامزدهای جریان مقابل مطرح می شده تا امتیاز بگیرند و اتفاقاً در دولت خاتمی بوضوح دیده شد که چگونه سهم کارگزاران و طیف متبوع وی را کنار گذاشتند و در دولت احمدی نژاد هم  برخلاف آنچه نشان دادند تا حدودی به همان شکل شد و درقالب حلقه انحرافی و سپردن پستهای کلیدی کشور به همان تیم های هاشمی و خاتمی خودش را بروز داد،جالب بود نه ؟ویترین احمدی نژاد و بنام اصولگرایی ولی در لایه مدیران ارشد و میانی وفاداران به افکار سازندگی و اصلاحات بکارگیری شدند و در دولت دهم و بویژه 2ساله آخر این تقسیم کار به اوج خود رسید!؟

6-رحیم مشایی به هزار و یک دلیل ریز و درشت اعم از رجل سیاسی و مذهبی نبودن ،وجود افکار التقاطی و عجیب و غریب ،به بیراهه کشیدن دولت دهم و حاشیه سازی های بی مورد در داخل و خارج کشور و وجود شائبه جرایم مختلف اقتصادی و امنیتی بر ضد وی نمی بایست تأیید می شد چون این باب اشتباه تا آخر باز می ماند که دولتها با فشار بر شورای نگهبان برای نامزدهای مورد نظر خود در انتخابات  ، تأییدیه بخرند و آقازاده ها و باند قدرت و ثروت نیز با شیوه های دیگر برای کشور هزینه درست کنند و نهادهای نظارتی را بی خاصیت جلوه دهند.

درآخر بازهم می گویم اقدام شجاعانه و کاملاً مبتنی بر قانون شورای نگهبان مایه مباهات و خوشحالی است و اینکه گروه ها و جناح ها نمی توانند با فشار رسانه ای و جو سازی ابتکار عمل را از نهادهای نظارتی بگیرند موجب اطمینان خاطر همه دلسوزان کشور است.

گرچه زمزمه هایی بر اصرار این نفرات برای توسل به مقام معظم رهبری شنیده می شود و حکم ولایی ایشان قطعاً و برای همه سمعاً و طاعتا است و حتماً منافاتی با حرکت قانونی شورای نگهبان ندارد ولیکن مطمئنیم هاشمی  رفسنجانی و یا شاید مشایی بفرض حضور در انتخابات، توسط مردم برای همیشه ردصلاحیت  می شوند.


امام خمینی(ره): از تحمل زحمات و رنجهای شما تشکر می کنم. شما توقع نداشته باشید که مورداهانت واقع نشوید. همه می دانید تا کسی کاری انجام ندهد کسی به او توهین نمی کند.توهین برای کسانی است که می خواهند زنده باشند. هیچ کدام از ما نباید انتظار تعریف را داشته باشیم . باید به حکم خدا عمل کنیم و به این هم کاری نداشته باشیم که چه کسی ازاین کاری که برای خدا می کنیم خوشش می آید و یا چه کسی بدش می آید. من در تمام مواقعی که مقتضی بوده است، مجلس و شورای نگهبان را تایید کرده ام. (صحیفه امام ج 17ص441)